حکایت مهر و وفا

روایت موکب دارانی که نفسشان، عطر و بوی نان تازه گندم می دهد.

خبرگزاری شبستان؛ آران و بیدگل/ انسان وقتی بر مدار فطرت حرکت کند، می تواند کائنات را هم مسخرخود گرداند. "فطرت"، نهاد پاک و سرشت نیکویی است که درحقیقت ودیعه عام الهی به همه انسانها محسوب می گردد و هرکه از این ودیعه ناب و خالص صیانت و مراقبت کند او را به چشمه ساران حکمت الهی راهی خواهد بود که از گمراهی و عصیان و نسیان نجات خواهد داد.

وقتی انسان، گوهر نفیس نفس وجوهر وجودش را از گزند خطا و آلودگی حفظ کند  روشنی و روشنایی، ثمره و پاداش  قطعی او خواهد بود؛ خواه این مهم از طریق کسب علم و دانش باشد، خواه بواسطه مراقبت ها ونیایشها و عبادت هایی باشد  که پنجره ای رو به آفاق در آن گشوده می شود.

به موازات تفضل حکمت بالغه الهی به فضیلت پیشه گان درگاهش، حکمت عامش نیز مشمول کسانی است که از طریق  فطرت وطینت طیب به قدرت و عظمت الهی ایمان آورده و در مسیر هدایتش قرار می گیرند.

مگر جز این شیوه و نمط است که وقتی  در احوالات پیرمردی کشاورز و بی سوادی می خوانیم که او فرزندانش را از ملاقات با حضرت عزرائیل در زمان مشخصی خبر می دهد وچون زمان موعود فرامی رسد به آسانی و با اشتیاق جان به جان آفرین تسلیم می کندو ذائقه مرگ رامی چشد!

و یا مگر جز فطرت های پاک می توانند صاحب نفس شوند و با مشکات دمی گره از مشکلات عالمی باز کنند! و یا مگر جز انسان های صاف و خالص می توانند منشاء برکات و باقیات وصالحاتی باشند که هم خود را در مدار هدایت حفظ کرده باشند و هم دیگران را به صراط حمید رهنمون کنند. و یا مگر قانون طبیعت آن نیست که بر زمین پاک، جز پاک نروید ورشد نکند.

در میان دنیای شلوغ و پیچیده -که البته در کتاب آفرینش آفریدگار هر چیز در مکان و مقام خود مستقر است-بندگان بسیاری را می توان سراغ گرفت که چون   زلالند، زایندگی و تابندگی دارند و با فعلی و فعالیتی، از رودبار وجودشان، چشمه ها می زاید و فطرتهایی را سیراب می کندونشو و نمو می دهد و به اقیانوس جاودانگی متصل می سازد.

اینها که خود را ذره ای در کانون خورشید هم نمی دانند چون از دایره شعاع تابناک اولیاء الهی بر وجودشان تابیده خود نیز تابش وجودی شان در فضای هستی تکثیر و منتشر می شود تا سلسله نورانیت و برکات شجره طیبه را که بدان متمسک و متوسل بودند در اعماق جان ها جاری سازند.

"صدقات، موقوفات و نذورات "جلوه هایی از جلوات زیبای بخشندگی وپرستشگری انسانهااست؛ آنکه با "صدقات" از مال خود می بخشد تا با اطعامی فقیری سیر شود و یا اندوهی از او کاسته گردد و با "موقوفاتی"، اموالی را از خود جدا می کند و بعنوان باقیات صالحاتی در راه خدا باقی می گذارد تا در امور خیر مصروف گردد و یا با"نذرواتی" بدنبال حاجت گرفتن و رفع مشکلات است در واقع خود را در قلمرو مغناطیس رحمت، برکت ومحبت الهی قرار می دهد تا در پرتو برهان لطف الهی، مشمول دریافتهای معنوی و روحانی تجلیات ربانی گردد.

"فرهنگ وقف و نذر" در جامعه ما ریشه عمیق اعتقادی داشته وباورهای لطیف و خالصانه مردمان دیندار مکتب تشیع خاستگاهی ممتاز دارد.

بازخوانی یکی از هزاران نمونه این رسم و آیین رازناک و پرکشش می تواند نگاه متفاوتی را نسبت به مناسک و آیین های بارور شده از باورهای قلبی ایجاد کند؛ نگاهی که ما را قدری به همان جاذبه پر قدرت فطرت باز می گرداند و یاد آور می شود هر که فطرت و طینتش را از آلودگی ها حفظ کند، خواهد توانست از مجاری ادراکی خود، رهیافت های کم نظیری را نصیب خود و دیگران کند.

روایت پیش رو تجسم چنین احوالی است : "پیرمردی کشاورز پیشه، روزی از کرمان-دیار کریمان- قصد زیارت حضرت امام رضا علیه السلام  می کند و در بازگشت راهی قم می شود. جذبه شوق زیارت مسجد جمکران نیز او را پس از حرم مطهر کریمه اهلبیت به سوی جمکران می کشاند.

اینکه سفره دلش را چگونه می گشاید و چه معامله ای را با امام زمانش در سر می گذراند، رمز و رازی است که برای  هیچکس بازگو نمی کند اما هرچه هست، حضرت خریدار فطرت پاک او می شود و نذری که ازدل پیرمرد می گذرد بعدهابه یک جریانی فراگیر و برکت آفرین تبدیل می شود.

"حاجی زنگ آبادی"هنگام بازگشت از مسجد مقدس جمکران به آشپزخانه حضرت برای صرف غذای تبرکی دعوت می شود و آنجا متوجه دغدغه بانیان می شود که با کمبود"نان نذری"مواجهند. همانجا نیت می کند اگر حاجتش برآورده شود در کرمان نان پخت کند و برای جمکران بفرستد.

حاجی، همسر ویازده فرزند خود را در جریان می گذارد. بدنبال تهیه آرد می رود و برای ادای نذری که کرده است آستین همت بالا می زند تا برای زائرین مسجد مقدس جمکران در ایام منتهی به نیمه شعبان نان نذری بپزد.

در دوسال آغازین حرکت خیرمندانه پیرمرد کشاورز کرمانی، او موفق به بخت میانگین روزانه دو هزار قرص نان می شود واین حرکت تا هشت سال ادامه می یابد. فرزندان و فامیل و اهالی محل و آبادی و شهر، داوطلبانه دراین مسیر پربرکت، با حاجی همراه می شوند. و در آخرین سال پخت نان در کرمان، بیست و یک هزارقرص نان نذری تهیه و بسته بندی شده برای جمکران ارسال می شود.

"حاج محمد رضایی زاده زنگی آبادی" -پیرمرد نیک سرشت کرمانی- هنگام خدمتگزاری دریک ایستگاه صلواتی مشهد مقدس ودر شب رحلت پیامبر اکرم  از دنیا می رود؛ فرزندان اما نمی گذارند این حرکت افتخار آمیز و یادگار پدر فراموش شودو این بار آنها نیت می کنند پخت نان نذری را در خود جمکران و طی ده روز منتهی به نیمه شعبان انجام دهند.
یک دهه این حرکت خودجوش ادامه می یابد اما باشیوع بیماری کرونا همه چیز تعطیل می شود.

سال سختی بر بانیان می گذرد. سلب توفیق خدمت درمحضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کام آنها راتلخ و آنها را دل شکسته می کند.

اصلا دراین مدت بجز سختی وخون دل خوردن و رنج سفر کشیدن چه چیزی نصیب آنها بوده بماند ولی هر چه هست  آنها برمدارفطرت به نقطه ای متصل شده اند که رهایی ازآن را برنمی تابند.

فرزند ارشد حاجی رضایی زاده زنگی آبادی(حاج علی)، امانت داراین میراث جادوانه است وباچشمانی اشکبار از داستان شروع دوباره پخت نان نذری و تبرکی می گوید:
"سال دوم کرونا دیگر طاقت نداشتم به جمکران آمدم واز حضرت خواستم ما را از این لطف و عنایت محروم نکند، از دلم گذشت اگر موانع برطرف شود نه تنها در نیمه ماه شعبان بلکه به نیت عدد سن حضرت زهرا سلام الله علیها، در هیجده مناسبت تولد اهلبیت (چهارده معصوم و تولد حضرت زینب، حضرت علی اکبر، حضرت ابوالفضل و حضرت فاطمه معصومه) و در ده نوبت ایام شهادت ائمه  پخت نان نذری را ادامه دهیم.

در همین حس و حال بودم که یکی از خادمین و مسئولین جمکران در صحن مسجد مرا دید و گفت:"چرا دیر کردی...بسم الله". 

حالا این جمع خانوادگی به موکبی با هفتاد خادم به نام"موکب و هیات چهارده معصوم "(خادمان دیار سردار دلها) تبدیل شده که باعنایت حضرت، در مشهد، کربلا، نجف وقم درماههای  محرم، صفرورمضان وولادت و شهادت چهارده معصوم نان نذری وتبرکی امام زمان پخت می کنند و حدود ۴۰۰ نفر به عنوان خادم نانوایی صلواتی در قالب ۱۸ گروه نان پزی در این امر خیرخواهانه مشارکت دارند.

ماه رجب امسال، حرم فرزند علی‌بن‌ابیطالب(ع)، حضرت محمدهلال(ع) در آران و بیدگل میزبان این هیئت و موکب است تا سفره پربرکت نان و نمک این خاندان طاهر، همچنان گسترده و حکایت مهر و وفا همچنان در درازنای تاریخ ادامه داشته باشد.

میثم نمکی آرانی 

حکایت مهر و وفا

حکایت مهر و وفا

حکایت مهر و وفا

کد خبر 1746376

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha