این پیامبر با کمک اراذل و اوباش به رسالت مبعوث شد!!

خبرگزاری شبستان: میان سیره عقلا و پیروان ادیان مختلف، یکی از راه‌های اثبات پیامبری برای شخصی که ادعای نبوت و رسالت می‌کند تا میان مردم پذیرفته شود، بحث ابراز و نشان دادن معجزه است.

خبرگزاری شبستان: در خصوص یکی از شبهات بهائیت در مساله خاتمیت با حجت الاسلام حمید فلاحتی کارشناس ارشد کلام و مذاهب و مولف کتاب "بافته های عنکبوتی" به گفتگو نشسته ایم؛ گفتگوی ما را با این استاد حوزه و دانشگاه بخوانید:
از اساسی ترین شبهاتی که بهائیت در خصوص خاتم پیامبران (ص) مطرح می کنند کدام مساله است؟
ببیند اتفاقا بهائیت نسبت به جایگاه پیامبر (ص) اسلام و حتی ائمه معصومین (ع) احترام قائلند و همین طور نسبت به اصل بعثت و رسالت هیچ یک از پیامبران مشکلی ندارد و همه را می پذیرند چرا که از قِبَل این موضوع می خواهند اطمینان و اعتماد دیگر ادیان را جلب کرده و اعتبار خود را افزایش دهند و در واقع این سیاست آنهاست که هیچ گونه توهین، اشکال و تعرضی نسبت به هیچ پیامبری وارد نمی کنند تا موقعیت خود را تثبیت کنند. اما بهائیت نسبت به بحث "اصل خاتمیت" شبهه وارد کرده و آن را رد می کند. در همین راستا آنها مساله خاتمیتی که در قرآن و روایات بدان اشاره شده است را به شیوه های نادرست تأویل برده و معنایی مانند انگشتری و زینت برای واژه خاتم النبیین بیان می کنند نه خاتمیت به معنای اتمام نبوت و رسالت. در واقع بهاء الله با این ادعا در پی آن است تا خود را به عنوان پیامبر معرفی کند در این راستا از سید علی محمد شیرازی (رهبر بابیان) به عنوان مبشر ظهور خود یاد می کند.
چطور می توان به این شبهه پاسخ داد؟
اصل این شبهه مباحث کلامی مفصل دیگری را پایه ریزی می کند که تنها همین شبهه را می توان به دو صورت حلی و نقضی پاسخ داد. پاسخ حلی این مساله که اثبات خاتمیت است مجالی مفصل را می طلبد که در حوصله این گفتگو نمی گنجد؛ اما در پاسخ نقضی به ادعای پیامبری میرزا حسینعلی نوری دو مطلب اساسی می¬توان بیان کرد؛ اول اینکه کسی که چنین ادعای می کند باید گاهی بر صحت ادعای خود داشته باشد. یکی از راه های اثبات پیامبری برای شخصی که ادعای نبوت و رسالت می کند، (تا میان مردم پذیرفته شود)، بحث ابراز و نشان دادن معجزه است. بنابراین معجزه اثری است که یک پیامبر برای اثبات خود به عنوان تحدی می آورد و مردم از این طریق می فهمند که شخص ادعا کننده صادق بوده و می تواند با عالم غیب ارتباط داشته باشد که البته معجزه هم شرایط خاص خودش را دارد.
حال اگر معجزه را به فرقه بهاییت ارجاع دهیم و وضعیت بهاء الله و افراد پس از او همچون عباس افندی و شوقی افندی را بررسی کنیم، متوجه می شویم آن ها نه تنها هیچ گونه معجزه ای نداشتند بلکه برای حفظ آبرو و اثبات خود، اصل معجزه و امکان وقوع آن را نفی می کردند تا اذهان مردم را به انحراف کشند و گاهی که بهاء الله تحت فشار سوال و درخواست اطرافیان و پیروان خود برای ارائه معجزه قرار می گرفت، به صورت غیر مستقیم می گفت بیانات من در کتاب اقدس و ایقان کلمات الهی است که بیان شده؛ از سوی دیگر بهاء الله فردی فارسی زبان بوده و کتاب های او به زبان عربی است که با بررسی این کتاب ها متوجه می شویم این کتب از نظر ادبی و قواعد زبان عرب و همچنین محتوایی دچار اشکالات و اشتباهات فاحش و تناقضات و غلط های فراوان است و هرگز نمی توان آن را معجزه قلمداد کرد.
اما دلیل دیگر در پاسخ به این شبهه و رد ادعای نبوت بهاء الله، شخصیت وی است. مطابق عقل و شرع فردی به مقام نبوت و پیامبری می رسد که قابلیت های خاصی داشته و از نظر اخلاقی موجه باشد. شخصیت میرزا حسینعلی نوری(بهاء الله) خود گواهی بر رد ادعای نبوت اوست. عزیه نوری خواهر بهاء الله، کتابی تالیف کرده است با عنوان "تنبیه النائمین" که در واقع او این کتاب را در اثبات خلاف گویی ها برادر خودش بهاء الله و در دفاع از یحیی صبح ازل نوشته است (در واقع عزیه نوری معتقد به جانشینی یحیی بعد از علی محمد شیرازی بوده) او در این کتاب برخی از جنایات برادر خود را مطرح کرده است.
به نمونه و مصداقی از این جنایات اشاره کنید.
از جمله این جنایات این بود که بهاء الله با فرستادن نامه به مناطق مختلف و دادن وعده، سعی داشت مردم را دور خود جمع کند، یکی از اقدامات او در این راستا نیزجمع آوری اراذل و اوباش بود و آنها را استخدام می کرد تا با کمک انها مخالفان خود را از سر راه بردارد، که خود عزی در کتابش می گوید: این افراد به هیچ مذهبی داخل نشده و به هیچ پیغمبری ایمان نیاورده و جز آدم کشی کاری نداشتند.
و در ادامه نقل می کند این اراذل افراد زیادی را در عراق کشتند و جسد آنها در دجله انداختند.
حتی عزیه نوری را نیز برای پایین آوردن شأن برادرش با این مضمون نقل می کند:
اگر حسینعلی مظهر حسین علی است
هزار رحمت حق بر روان پاک یزید
از اقدامات دیگر حسینعلی نوری این است که چون ادعایش بر پایه سخنان علی‌محمد شیرازی بنا شده بود و او را به عنوان مبشر ظهور خود معرفی می‌کرد مسلماً پیدا شدن سفارش‌ها یا مطالب مخالف ادعای او، باعث بدنامی و جدا شدن پیروانش می‌شد. لذا اقدام به جمع‌آوری و از بین بردن الواح و نوشته‌های باب نمود تا صورت مسأله را پاک کند.
مسأله دیگری که اهمیت فراوانی دارد این است که به شهادت تاریخ، اولیای الهی خود را به عنوان شخصی ناچیز در مقابل ذات مقدس الهی و بنده معرفی می‌کردند. چنانکه عیسی(ع) می فرماید انی عبدالله یا قرآن پیامبر اسلام را به عنوان بنده خدا و فردی مانند سایر افراد بشر معرفی می کند. و انیای الهی حتی از سخنانی که بوی خودپسندی داشته باشد نیز پرهیز می‌کردند.
برخلاف سیره اولیای الهی، میرزای نوری نه تنها مفاهیمی چون تواضع برایش بی‌معنا بود بلکه غرور و خودپسندی در او باعث شد تا خود را خدای قادر معرفی کند و در مقابل مردم را با الفاظی مانند اغنام (گوسفندان)، امه (کنیزان) و بندگان خطاب می‌کرد.
حسینعلی نوری محل سکونت خود را در بغداد به عنوان محل طواف و انجام اعمال حج قرار داده است و محل دفنش را در عَکّا به عنوان قبله بهائیان، معرفی کرده است.
بنابراین نداشتن معجزه و شخصیت بهاء الله مهم ترین دلیل بر رد ادعای نبوت او و باطل کردن سخن این فرد در خصوص عدم اتمام نبوت است.
پایان پیام/
 

کد خبر 329927

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha