عید فطر اختتامیه ای برای کسانی که در کلاس بندگی خدا شرکت کردند

حجت الاسلام واعظ موسوی گفت: بنابراین عید فطر عید اختتامیه کسانی است که موفق به بندگی شده اند، نه کسانی که نه تنها سرکلاس بندگی خدا نیامده اند بلکه باز هم گناه کردند و پشت به خدا بودند و باز نگشتند.

خبرگزاری شبستان- مشهد- مرضیه وحدت؛ «کلمه عید از «عاد یهود« و از کلمه «عود« می آید و در واقع به معنای بازگشت است. ما در ماه مبارک رمضان بر اساس طراحی که خداوند کرده است موفق می شویم یک دوره کلاس فشرده الهی را طی کنیم. به همین دلیل عید فطر اختتامیه این یک ماه کلاس فشرده خودسازی است و عید کسانی است که در یک ماه موفق به بندگی شدند» مطلب فوق گزیده ای از سخنان حجت الاسلام محمد علی واعظ موسوی، کارشناس و مشاور امور خانواده و کارشناس دینی است در خصوص عید فطر که در گفتگو با این خبرگزاری داشته است:

 

فلسفه عید فطر در پایان یک ماه روزه داری و جهاد با نفس چیست و «عید فطر» به چه معناست و چه کسانی بهره مندان حقیقی آن هستند؟

کلمه عید از «عاد یهود« و از کلمه «عود« می آید و در واقع به معنای بازگشت است. ما در ماه مبارک رمضان بر اساس طراحی که خداوند کرده است موفق می شویم یک دوره کلاس فشرده الهی را طی کنیم. به همین دلیل عید فطر اختتامیه این یک ماه کلاس فشرده خودسازی است و عید کسانی است که در یک ماه موفق به بندگی شدند البته کسانی که به دلیل بیماری و مواردی از این قبیل موفق به روزه داری نشدند فکر نکنند، موفق به بندگی خدا نشدند.

 

بندگی خدا تنها روزه گرفتن نیست و گاهی بندگی خدا به روزه نگرفتن است. وقتی انسان بیمار و یا در سفر است می تواند وقت دیگری روزه بگیرد و یا کسانی که بیماری آنها تا سال آینده ادامه پیدا می کند و هیچ وقت موفق به روزه نمی شوند و کفاره می دهند از بندگی خدا عقب نیفتاده اند. میدان بندگی خداوند توسعه دارد. شما وقتی بنده خدا هستید که آنچه خدا از شما خواسته را انجام دهید.

 

بنابراین عید فطر عید اختتامیه کسانی است که موفق به بندگی شده اند و مختص این افراد است نه کسانی که نه تنها سرکلاس بندگی خدا نیامده اند بلکه باز هم گناه کردند و پشت به خدا بودند و باز نگشتند.

 

قرآن آیه ای دارد (إِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا)، آیه جالبی است و از آن دو معنا می توان استنباط کرد. به یک معنا اگر به سمت من خدا برگردید من هم بر می گردم به سمت شما و معنای دیگر آن این است: اگر تو به سمت غیر خدا برگردی من خدا هم به تو پشت می کنم و بر می گردم. لذا این عید از ماده «عود» یعنی بازگشت است. عید کسانی است که از گناه و شیطان بازگشتند، پشت به شیطان و رو به خداوند کردند و خوشا به حال کسانی که این حالت را در خود همچنان حفظ کنند.

 

پیامبر 40 روز در غار حرا خلوت می کرد و به تعبیر من 400 روز به سمت بندگان خدا می آمد و در عرصه های مختلف اجتماع، سیاست، تجارت و .. فعالیت و تلاش می کرد این نشان می دهد دین ما دین انزوا و خلوت و دین عزلت نیست بلکه دین ما دین مدنیت، اجتماع و ارتباطات است و این نقشه راهی است که باید برای 11 ماه دیگر هزینه شود.

 

چه کسانی عید فطر را از عمق وجودشان تجربه می کنند؟

کسانی عید فطر را از عمق وجودشان تجربه می کنند که به خدا بازگشتند و رو به خدا کردند، زمان و مکان نمی تواند مادامی که من قصد کننده و نیت کننده نباشم، نقش زیادی داشته باشد. وقتی نیت بازگشت می کنیم و به سمت خدا می آییم در اینجا خداوند چندین برابر به سمت ما می آید.

 

در حدیث قدسی است که خداوند می فرماید: اگر بنده یک وجب به سمت من بیاید من نیم متر به سمت او می آیم. یعنی دوبرابر. پس اگر انسان انفاق کند دوبرابر آن انفاق را خداوند حداقل به او بر می گرداند و این معامله با خدا است و هیج معامله ای مانند معامله با خدا آنقدر پرسود نیست که کوچکترین حرکت ما را دوبرابر پاسخ دهد، بنابراین کسانی از این عید بهره می برند که قدم هایی به سوی خدا بر می دارند.

 

ماه رمضان فرصتی را فراهم می کند که هر کسی به میزان ظرف وجودی از آن بهره می گیرد، برای تداوم آثار و برکات این ماه در دیگر ایام سال چه باید کرد؟

وقتی انسان یک تجربه موفق دارد این تجربه موفق را باید فراگیر کند مثلا یک پزشک خوب که بیماری شما را علاج می کند برای شما یک تجربه مثبت می شود و او را به دیگران معرفی می کنید. انسان در ماه رمضان زبان در کام نگه می دارد و خشم و هیجان های خود را مدیریت می کند که آثار زیادی برای خود و دیگران دارد و یک تجربه مثبت در این ماه کسب کرده است که این را برای ماههای بعد تعمیم و توسعه می دهد و در ماههای دیگر نیز همین تجربه را انجام  می دهد.

 

اگر انسان این کار را بکند آثار ماه رمضان در طول سال جاری و ساری می شود در غیر این صورت این آثار در ماه مبارک رمضان دفن می شود و ما 11 ماه ما مثل انسان های بی هویت سرگردان می شویم لذا اگر می خواهیم سرگردان نشویم لازمه آن این است که این تجربه موفق را به ماههای دیگر سرایت دهیم.

 

چرا روزه گرفتن در روز عيد فطر حرام است در صورتي كه در طول اين يك ماه روح و بدن ما براي ادامه اين خودسازي آماده شده است؟

خداوند بنده های خود را با امر و نهی می آزماید که ببیند چقدر مطیع هستند مثلا می گوید روزه بگیرید و به فردی که مریض است می گوید روزه نگیر. ما در حالی که سی روز روزه می گیریم، روز عید فطر را خدا برای روزه گرفتن حرام کرده است و نباید روزه بگیریم . مثلا امام حسین (ع) وارد مکه می شوند اعمال حج که شروع می شود به فرمان الهی از مکه خارج می شوند ممکن است افرادی بگویند اعمال حج را انجام دهند بعد بروند اما فرمان الهی می گوید باید مکه خارج شوند. بنابراین ما در این امر و نهی ها آزمون می شویم.

 

فلسفه پرداخت و اصل وجوب زکات فطریه چیست و بر چه کسانی واجب می شود؟

شما در ماه رمضان بعد از هر نماز در دعای این ماه می گویید: خدایا همه فقرا بی نیاز شوند و... . یکی از فلسفه های روزه ماه رمضان همین است که ما گرسنگی گرسنگان را درک و حس کنیم و در زکات فطریه چنین رازی در آن نهفته است که آدم های پر مدعا که فقط شعار می دهند از آدمهای اهل عمل شناخته شوند. برخی آن حداقل ممکن را در زکات فطره پرداخت می کنند در حالی که یکی از خصوصیات شیعه دست و دلباری است و خسیس نیست . ائمه ما بزرگوارانه می بخشیدند . امروز به خاطر فقر برخی دست به فحشا می زنند و در حالی که عده ای ثروتمند هستند و می توانند انفاق کنند.

 

بسیاری از مردم قوت غالبشان برنج است اما برای فطریه گندم را پرداخت می کنند . در اینجا بی انصافی های ما دیده و مشخص می شود برخی از ما مسلمانان پر مدعای کم عملی هستیم که همت های ما پایین است ولی شعار خوب می دهیم.

 

چه ارتباطی میان پرداخت زکات و افزایش روحیه کرامت در انسان ها وجود دارد؟

ما وقتی از پول عبور می کنیم نشان دهنده این است که از یک سطحی از کرامت برخوردار هستیم چون انسان های لعین و پست اهل فضل و بخشش نیستند انسان های کریم اهل فضل و بخشش هستند و شروع به بخشش می کنند. در روایت داریم کریم خود نمی خورد ولی می خوراند و یک درجه از کریم پایین تر سخی است، انسان با سخاوت خود هم می خورد و به دیگران هم می خوراند و یک درجه پایین تر انسان بخیل است یعنی خود می خورد و به دیگران نمی دهد و درجه چهارم انسان های لعین هستند یعنی نه خود می خورد و نه به دیگران می دهد.

 

لذا کرامت بالاترین درجه انسانی است. انسان اگر از کرامت برخوردار باشد دست به جیب است و در حالی که خود و خانواده به آن نیاز دارند به دیگران می بخشد مانند خانواده حضرت علی (ع)  که در سور «هل اتی» می خوانیم افطاری خود را در سه شب نخوردند و به مسکین، یتیم و اسیر دادند. در این سوره که در شان این خانواده نازل شده است، اهل بیت ابرار نامیده شدند یعنی نیکوکاری اینها انتها ندارد مثل بیابان و دریا که تا چه چشم کار می کند بیابان است و یا دریا که انتهایش را نمی بینی.

 

کد خبر 1056341

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha