منش فلاسفه مسلمان گفت‌وگو کردن است/فیلسوف پاسخ‌ پرسش‌ها را روزآمد می‌کند

حجت‌الاسلام دیرباز در گفت‌وگوی تفصیلی با خبرنگار شبستان، با بیان اینکه پژوهش‌ها در دوره جدید فعالیت موسسه حکمت و فلسفه ایران رویکرد تحولی دارند، به نگاه فلاسفه مسلمان نسبت به مساله مناظره و گفت‌وگو اشاره کرد و افزود: فیلسوف به دنبال روزآمد کردن پاسخ‌ِ پرسش‌ها است.

به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: پرسش همواره به عنوان سرآغاز شکل‌گیری یک فکر و اندیشه جدید و البته تبلور رویکردهای تمدنی شده است، در واقع حوزه‌های گوناگون علوم با همین سوالات سیر تحولی پیدا کردند چراکه اندیشمندان برای یافتن پاسخ پرسش‌های خود همواره با یکدیگر مناظره و گفت‌وگو کردند که این مساله در نهایت دستاوردهای درخشانی را با خود به همراه آورده است.

چنین رویکردهایی به ویژه در میان فلاسفه از تبلور خاصی برخوردار است چراکه اساس این علم بر پایه پرسش، استدلال‌ورزی و گفت‌وگو شکل گرفته است. بنابراین در طول تاریخ فلسفه انبوهی از این دست مباحث را شاهد هستیم که اتفاقا تاثیر شگرفی بر جوامع داشته و شاگردان بسیاری در سایه‌سار چنین رویکردی پرورش یافته و نه تنها منجر به جهش و ارتقای مباحث حوزه فلسفی خود شدند، بلکه حتی با نگاه مبتنی بر گفت‌وگو، تحقق همین رویه را در جامعه رقم زدند. 

خبرگزاری شبستان با توجه به رسالت خود در راستای گسترش فرهنگ و اندیشه اسلامی، به مناسبت هفته پژوهش، گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام و المسلمین «عسگر دیرباز» رئیس جدید موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران ترتیب داده است تا علاوه بر بررسی برنامه‌های موسسه در دوره جدید؛ دیدگاه او را نسبت به مباحث فوق به ویژه فرآیند گفت‌وگو و استدلال‌ورزی در جامعه به ویژه با بهره‌مندی از روش‌های فلسفی جویا شود.

در ادامه حاصل این گفت وگو را می‌خوانید:

به عنوان نخستین پرسش با توجه به اینکه مدت چندانی از حضور شما به عنوان رئیس موسسه حکمت و فلسفه ایران در این مجموعه نگذشته و از سوی دیگر به تازگی از روز جهانی فلسفه عبور کردیم؛ با توجه به این مساله می‌خواهیم نظر شما را در رابطه با موضوع متفاوتی جویا شویم و کاربردی‌تر به فلسفه نگاه کنیم؛ به نظرتان اساسا ترویج استدلال‌ورزی و تربیت جامعه‌ای که نگاه استدلالی را پیش از هر علمکردی، در اولویت قرار دهد چگونه محقق می‌شود و فلسفه در این رابطه چه نقشی را ایفا می‌کند؟

آنچه از آموزه‌های قرآن آموختیم و پیامبر اکرم (ص) از سیره خود برای ما به یادگار گذاشته‌اند موید آن است که وقتی در طول زندگی در موقعیت‌های مختلف قرار می‌گیریم باید با تفکر و دقت نظر با آنها مواجه شویم. در سیره حضرت رسول (ص) و خاندان مطهرش همواره بر نگرشی تاکید شده است که طی آن افراد باید بیندیشند و سپس عمل کنند.

اما نقطه مقابل چنین روش و منشی این است که انسان بدون هیچ تفکری صرفا به ظواهر بسنده کند و واقعیات پیرامون را بر حسب ظاهر امور قضاوت کند یا در موردشان تصمیم بگیرد که مورد تایید نیست؛ بنابراین انسان در هر مرحله از زندگی نیازمند ژرف‌بینی در امور است.

البته باید در نظر بگیریم که مرحله پیش از استدلال‌ورزی آن است که انسان با دقت مشاهده کند و چشم‌انداز درستی از واقعیت بیابد؛ ذیل این چنین رویکردی است که جزئیات برای افراد آشکار خواهد شد و به تدریج واقعیت نمایان می‌شود. گام بعدی آن است که به نظرات دیگران نیز توجه کنیم. گاهی فرد صرفا دیدگاه خودش را مورد توجه قرار می‌دهد اما نگاه درست آن است که برای واقعیت واحد، با افراد مطلع و متخصص نیز مشورت داشته باشد تا به نتیجه مطولب دست یابد. 

با این مقدمه وارد پاسخ به پرسش شما می‌شوم که اگر افراد جامعه نسبت به عملکرد خود و دیگران بیندیشند، به درستی جوانب موضوع را ببینند و بسنجند و در نهایت با دیگران وارد شور و مشورت شوند، در این صورت شاهد ترویج رویه متفاوتی مبتنی بر اندیشه‌ورزی و استدلال در جامعه خواهیم بود اما این مساله نیازمند آموزش است. افراد جامعه نسبت به عملکرد خود و دیگران بیندیشند، به درستی جوانب موضوع را ببینند و بسنجند و در نهایت با دیگران وارد شور و مشورت شوند، در این صورت شاهد ترویج رویه متفاوتی مبتنی بر اندیشه‌ورزی و استدلال در جامعه خواهیم بود اما این مساله نیازمند آموزش است.

از سوی دیگر بخش مهمی از تلقی و نگاه افراد به موضوعات، از نوع نگرش آنها به زندگی نشأت می‌گیرد. به این معنا که هدف انسان از زندگی چیست. به هرحال قبل از اینکه افراد وارد فاز استدلال‌پذیری و استدلال‌ورزی شوند، این نگاهشان به زندگی است که تعیین می‌کند به کدام سو حرکت کنند. آنچه که از زندگی می‌خواهند یا بر اساس آن تربیت شده‌اند نوع مواجه آنها را با موضوعات مختلف تعیین می‌کند اما با این وجود نمی‌توان سهم آموزش را نادیده گرفت. آموزش اصولی می‌تواند دَرک عُمقی و اصولی را به افراد ارایه کند.

برای درک هرچه بیشتر بحث یک مثال ساده را مطرح می‌کنم. برخی والدین ممکن است در طول روز مدت زمان بسیار اندکی را به گفت وگو با فرزندان خود اختصاص دهند و نهایتا همین چند دقیقه منتهی به مرافعه و دعوا شود. از این موضوع استفاده می‌کنم و به این مساله بر می‌گردم که این امکان وجود دارد دو نفر با هم اختلاف نظر داشته باشند و وجود چنین مساله‌ای زمانی بیشتر می‌شود که دو فرد از دو نسل متفاوت باشند.

 نباید تفاوت نسل‌ها را ذیل گفت‌وگوها مورد توجه قرار نداد و صرفا برخورد تند کرد. همین نوع مواجهه با فرزند است که نوع رفتارها در جامعه فردا را شکل می‌دهد. برخی فکر می‌کنند هرچه صدایشان بلندر باشد حقانیت بیشتری دارند در حالی که چنین نیست و اگر حتی نظر مخالف وجود داشته باشد باید با نگاه تعاملی گفت وگو کرد نَه مرافعه. لذا گام سوم آن است که افراد در هر جایگاهی با یکدیگر تعامل داشته باشند چراکه تفاوت دیدگاه‌ها بعضا اگر همراه با تعامل نباشد قضاوت زودهنگام را ایجاد می‌کند. درست در همین مواقع است که استدلال‌ورزی و استدلال‌پذیری خودش را نشان می‌دهد.

بنابراین بررسی جوانب مختلف موضوعات، اندیشیدن، گفت‌وگو با افراد مطلع و متخصص و در نهایت تعامل و گفت‌وگو منجر به این می‌شود که رویکرد مبتنی بر استدلال‌ورزی و استدلال‌پذیری در جامعه شکل بگیرد. این رویه در سنت دینی ما و البته سنت فلسفه اسلامی که منبعث از دین است به نحو بارزی وجود دارد.

البته اشاره به این نکته نیز ضروری است که بدانیم با فرض تحقق همه این موارد؛ نباید این منش رفتاری را رها کنیم به این معنا که خود را در حصار شرایط یا موقعیت بگذاریم و صرفا به دلیل قرار گرفتن در آن وضعیت، عملکرد و رفتار درست را اتخاذ کنیم. باید این رویکرد را به عنوان سیره عملی و رفتاری خود به تثبیت برسانیم چراکه ذیل تحقق این مساله است که به تدریج افق‌های فکری افراد به یکدیگر نزدیک شده و بعضا در مواردی به توافق می‌رسند و حتی اگر بر فرض به توافقی هم دست پیدا نکنند، حداقل گفت وگوی مفیدی داشته‌اند؛ هرچند که در مقابل این سبک و سیره رفتاری؛ نسبیت‌گراها قرار دارند که امکان توافق را غیرممکن می‌دانند. 

چنین دیدگاه مستدلانه و مبتنی بر گفت‌وگویی در بین فیلسوفان مسلمان چه جایگاهی دارد؟ در این مجال اشاره می‌کنم به دیدگاه استاد دینانی که همواره از خواجه نصیرالدین طوسی به عنوان «فیلسوفِ گفت‌وگو» یاد کردند. نظر شما چیست؟

پیش از پاسخ به این پرسش مقدمه‌ای را بیان می‌کنم؛ اساسا فیلسوفان بنا دارند که از عقل‌شان بیشترین استفاده را در امور مختلف داشته باشند و به بیان بهتر در مواجهه با مسایل عملکرد عقل‌گرایانه داشته باشند. در مورد زندگی، کار، روابط با دیگران و هر موضوع دیگری بیندیشند و به قول شاعر که به زیبایی هرچه تمام‌تر سرود؛ یک فیلسوف گویا در ذهن خود مدام در حال تکرار این ابیات است که :
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
کـه چـرا غافـل از احـوال دل خـویـشـتنم
از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟
 به کجا می روم؟ آخر ننمایی وطنم

در مقابل این نگاه پر مغز، فیلسوفان اگزیستانس می‌گویند: ما را به این دنیا پرتاب کرده‌اند و این دنیا می‌توانست وجود نداشته باشد اما حالا ما هستیم اما که چه بشود؟! روزمرگی که برای انسان پدید می‌آید مساله‌ای است که برخی با آن کنار می‌آیند و برای زدودن‌اش تلاش می‌کنند و برخی هیچ کاری نمی‌کنند و دست روی دست می‌گذارند. اما در این بین ممکن است روزنه‌ای برای افراد باز شود و از همین جا بدون اینکه متوجه شوند وارد پرسش‌های فلسفی شوند چه اینکه در طول قرن‌ها و میان نسل‌های مختلف این پرسش‌ها مطرح شده و فیلسوفان نظرات متفاوتی نسبت به این سوالات داشتند و نکته همین‌جاست؛ اساسا تفاوت میان علم و فلسفه در همین مقطع مشخص می‌شود چرا که علم پاسخ یک پرسش را می‌دهد و موضوع به پایان می‌رسد اما یک پرسش در عالم فلسفه بارها و بارها بازخوانی و بازتولید می‌شود و نظرات و پاسخ‌های مختلفی نسبت به آن ارایه می‌شود و فیلسوفان ذیل گفت‌وگو با یکدیگر درمی‌یابند که اتفاقا پاسخ یک فیلسوف به یک سوال که قرن‌ها قبل ارایه شده بهتر از پاسخ‌های دیگر است. بنابراین فیلسوف به دنبال روزآمد کردن پاسخ‌ها به پرسش‌ها است.

آنچه که یاد شد میان فیلسوفان مسلمان نیز به وفور وجود دارد. بعد از دین مبین اسلام و حدود قرون یک تا دو هجری بود که فلسفه اسلامی با پایه و اساسی منبعث از قرآن و روایات شکل گرفت. البته فلسفه قبل از اسلام هم بود و پرسش‌های فلسفی مختلف مطرح و پاسخ داده می‌شد اما با ظهور اسلام، سرنخ‌ها و دیدگاه‌های متفاوت و متقن نسبت به بسیاری از مباحث ارایه شد. کارایی عقل در فلسفه اسلامی تراز برتر و متفاوتی نسبت به گذشته یافت. در واقع فیلسوفان مسلمان صرفا به نیروی عقل و خرد که در اختیار همه انسان‌هاست بسنده نکرده‌ و به وحی الهی و آنچه که در قرآن و روایات آمده است مراجعه داشتند. در واقع آنها دو منبع تغذیه فکری دارند که عبارت است از عقل و وحی.

با ظهور اسلام، سرنخ‌ها و دیدگاه‌های متفاوت و متقن نسبت به بسیاری از مباحث ارایه شد. کارایی عقل در فلسفه اسلامی تراز برتر و متفاوتی نسبت به گذشته یافت. در واقع فیلسوفان مسلمان صرفا به نیروی عقل و خرد که در اختیار همه انسان‌هاست بسنده نکرده‌ و به وحی الهی و آنچه که در قرآن و روایات آمده است مراجعه داشتند. در واقع آنها دو منبع تغذیه فکری دارند که عبارت است از عقل و وحی.

اساسا الهام‌های فراوانی منبعث از پیوند میان عقل و وحی برای فیلسوفان مسلمان متجلی شده است. خداشناسی و مفاهیمی نظیر عدالت، اخلاق و مهرورزی در شاکله اندیشه فیلسوفان مسلمان ذوابعاد است چرا که اساسا استدلال‌های قرآنی فلسفی هستند.

اما در رابطه با پرسش شما معتقدم که همه فلاسفه اسلامی را می توان به یک معنا «فیلسوفِ گفت‌وگو» دانست.  اگر به آثار و کتاب‌های فلسفی از فارابی تا قبل از او تا ابن‌سینا و خواجه نصیرالدین طوسی، یا بزرگان مکاتب شیراز، اصفهان، خود ملاصدرای شیرازی و شاگردان او، آقا علی مدرس، مدرس زنوزی یا در روزگار کنونی، افرادی که در رتبه اساتیدِ بزرگانی چون مرحوم علامه طباطبایی بودند تا خود علامه طباطبایی، امام راحل، شاگردان مرحوم علامه، آیت‌الله حسن‌زاده، آیت‌الله جوادی آملی، آیت‌الله مصباح یزدی و ..و همه و همه اهل گفت وگو بودند و البته استاد دینانی که تلاش فراونی کرد تا فلسفه را در جامعه ما همگانی کند. سالها در تلویزیون برنامه داشتند، در موسسه حکمت و فلسفه تدریس داشت و نهایتا تلاش ایشان این بود که خرد ورزی و گفت وگو را در جامعه رواج دهد.

بنابراین من قائل به این مساله هستم که همه فیلسوفان مسلمان دیدگاهی مبتنی بر گفت وگو و استدلال‌ورزی را داشتند. اما استاد دینانی که در سوال شما نیز اشاره به دیدگاه ایشان شد. در واقع دکتر دینانی استاد برجسته حوزه فلسفه است که به ویژه پس از انقلاب تلاش کرد فلسفه را در جامعه ما همگانی کند، سالهای سال در تلویزیون و موسسه حکمت برنامه داشتند و تلاش ایشان این بود که خردورزی را در جامعه ما تعمیم دهد. اینکه استاد دینانی از خواجه نصیرالدین طوسی به عنوان «فیلسوف گفت وگو» یاد می‌کنند شاید از یک جهت به زندگی و زمانه خواجه نصیر بازگردد. او در شرایط سیاسی و اجتماعی قرار گرفته بود که گفت وگو برجستگی داشت و بر همین اساس وارد تعامل و گفت وگو شد. صبر پیشه کرد و با سیاست و نگاه فلسفی خود گفت وگو کرد که بسیار قابل تامل است.

از سوی دیگر مکتب فلسفی ما دائما مبتنی بر گفت وگو است. به تعبیر عرب‌زبان‌ها «اِن قُلت و قُلتُ» و این یعنی شما صحبت کن و من نیز صحبت می کنم. در قرآن نیز نمونه های فراوانی وجود دارد که پرسشی مطرح شده و برایش پاسخ ارایه شده و به این شکل گفت وگو شکل گرفته است.

نکته دیگر آن است که گفت وگو باید هدفمند باشد. فیلسوفان مسلمان به شکل کاملا منسجم و هدفمندی با یکدیگر گفت وگو می‌کنند و این مساله یک سنت در فلسفه اسلامی است. اگر امکان مباحثه حضوری وجود نداشته در قالب متن مکتوب نظرات خود را مطرح کرده و به اشتراک می‌گذاشتند. یک فیلسوف کتابی را نوشته و دیگری اثر او را مطالعه و سپس نقدی بر نظرات وی نوشته است؛ فیلسوف مولف نظرات دیگری را می خواند و مجدد نسبت به آنچه که مطرح شده پاسخ‌هایی را به رشته تحریر در می‌آورد و بدین شکل گفت وگوی هدفمند فلسفی در قاب کتاب پدید می‌آید و این روال رفت و برگشت قرنها ادامه می‌یابد تا همین امروز که با وجود همه امکانات همچنان فیلسوفان مسلمان با یکدیگر مکاتبه جدی دارند  و این رویکردها می‌تواند اثر جدی بر زندگی افراد جامعه بگذارد.

مقصودتان تاثیرگذاری به لحاظ ترویج فرهنگ گفت وگو در جامعه است؟

بله. به هر حال همین که گفت‌وگو شکل بگیرد، خود فتح بابی برای تحقق رویه متفاوت در جامعه است. از سوی دیگر استدلال‌ورزی و استدلال‌پذیری همیشه در قالب فلسفی مطرح نیست. اگر فردی در زمینه‌ای تخصص داشته باشد و در عین حال متعهد هم باشد طبیعتا گفت وگو و (اعتماد) به او عاقلانه است. فیلسوف هم ذیل گفت‌وگوی خود با چنین افرادی وارد بحث می‌شود و استمرار رویکرد او منجر به شکل‌گیری همین عادت در جامعه می‌شود. طبیعتا اگر کسی از من سوال کند که چرا به شخصی با ویژگی‌های اشاره شده اعتماد کردی پاسخ‌ام این است که: من به او اعتماد کردم چون اولا تخصص دارد و توانایی‌اش برای من محرز شده است. از سوی دیگر او متعهد است. این چنین رویکردی به نظر من هیچ منافاتی با استدلال‌ورزی ندارد بلکه تایید کننده آن است.

البته در مقابل برخی زود نتیجه‌گیری می‌کنند و می‌گویند روزگار ما روزگار تعبد نیست! پاسخ من به این افراد چنین است: کسی هم نگفت که بدون فکر و اندیشه نظری را بپذیرید اما وقتی فردی بر اساس تخصص و تعهد مطلبی را بیان کرد طبیعتا اعتماد و پذیرفتن او عین عقل است.

البته این روزها افراد متخصص‌نما در جامعه ما به ویژه با وجود امکاناتی نظیر فضای مجازی رشد قارچ‌گونه‌ای دارند. بعضا علاقه‌ فراوان یک فرد به موضوع علمی یا حتی غیرعلمی منجر به این شده است که آن شخص یا خودش را به عنوان متخصص معرفی کند و یا به واسطه دیگران که محتوای تولید شده او را مشاهده می‌کنند به عنوان یک متخصص به جامعه شناسانده شود.

این روزها افراد متخصص‌نما در جامعه ما به ویژه با وجود امکاناتی نظیر فضای مجازی رشد قارچ‌گونه‌ای دارند. بعضا علاقه‌ فراوان یک فرد به موضوع علمی یا حتی غیرعلمی منجر به این شده است که آن شخص یا خودش را به عنوان متخصص معرفی کند و یا به واسطه دیگران که محتوای تولید شده او را مشاهده می‌کنند به عنوان یک متخصص به جامعه شناسانده شود.

در این مقطع از گفت‌وگو و با توجه به نظرات شما در رابطه با تخصص‌گرایی، فضای بحث را تغییر می‌دهم و نقب به فعالیت‌های موسسه حکمت و فلسفه ایران در  این دوره می‌زنم. شما برای ترویج این تخصص‌گرایی و به ویژه با تکیه بر نیروهای جوان و متخصصِ فارغ‌التحصیل فلسفه چه برنامه‌هایی دارید؟

در فضای موسسه حکمت و فلسفه ایران گروه‌های متعدد پژوهشی در حال فعالیت هستند. ما 9 گروه پژوهشی داریم که هرکدام متشکل از چندین استاد و پژوهشگر از اساتید قدیمی و جوانان هستند و طبیعتا هرکدام از برجسته‌ترین‌ها در حوزه‌ای که فعالیت دارند شناخته شده‌اند.

از سوی دیگر افرادی که در موسسه حکمت و فلسفه به عنوان استاد یا پژوهشگر فعالیت دارند از فیلترهای تخصصی عبور کردند و تخصص آنها در زمینه گروه پژوهشی که در آن فعالیت دارند محرز شده است. افرادی که از حوزه و دانشگاه فارغ‌التحصیل شده و در مصاحبه‌های جدی و آزمون‌های کتبی نیز پذیرفته شده اند و اکنون مشغول فعالیت در موسسه هستند. بنابراین اول از روی مدرک تحصیلی و در ادامه با احراز صلاحیت در مصاحبه‌ها و آزمون‌های مختلف و نهایت با ارایه طرح‌های کاربردی است که اساتید و پژوهشگران در موسسه فعالیت می کنندو طبیعتا یک دوره پیمانی قرارداد با افرادی که در موسسه فعالیت دارند بسته می‌شود بنابراین تخصص افراد در موسسه حکمت و فلسفه ایران کاملا محرز شده است.

نکته دیگر در رابطه با برنامه‌های موسسه در دوره جدید که مایلم در این مجال به آن اشاره داشته باشم این است که تلاش من مبتنی بر مساله‌محور کردن پژوهش ها در گروه‌های فعال در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران است. مباحثی که در موسسه ارایه می شود بنیادی بوده و به زیربنای علوم بر می گردد و قطعا در عرصه علوم انسانی و طبیعی مورد توجه بوده و تاثیرگذار است. اما در دوره جدید قصدم این است که علاوه بر روال سابق، پژوهش‌ها مساله محور باشند.

تلاش من مبتنی بر مساله‌محور کردن پژوهش ها در گروه‌های فعال در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران است. مباحثی که در موسسه ارایه می شود بنیادی بوده و به زیربنای علوم بر می گردد و قطعا در عرصه علوم انسانی و طبیعی مورد توجه بوده و تاثیرگذار است. اما در دوره جدید قصدم این است که علاوه بر روال سابق، پژوهش‌ها مساله محور باشند.

رویکرد دیگری که در دوره جدید مورد توجه قرار گرفته است ارایه محصولات پژوهشی است که این مساله نیز به نوعی مساله‌محور است. آنچه که تا امروز از موسسه حکمت و فلسفه به عنوان محصولات علمی ارایه شده در قالب مقاله و کتاب بوده است، اما در دوره جدید تلاش ما این است که با توجه به رشد رسانه‌های مختلف و گسترش فضای مجازی، حاصل پژوهش‌های اساتید را در همین قالب‌های صوتی و تصویری ارایه کنیم. 

هدف‌تان از ارایه پژوهش‌ها در این قالب متفاوت چیست؟

در واقع آنچه که به دنبال آن هستیم و اساسا هدف ما از ارایه این محصولات گسترش اطلاعات افراد جامعه و ایجاد پیوند با مباحث تخصصی در قالب زبان و بیانی ساده برای مخاطب عام بود به نحوی که اگر از اصطلاحات تخصصی فلسفی در مباحث استفاده می‌شود، این واژگان برای مخاطب توضیح داده شود. معتقدم این کار تفکر منطقی و استدلال‌ورزی مبتنی بر روش‌های فلسفی در جامعه را گسترش می‌دهد.

رویکرد دیگری که در دوره جدید به دنبال تحقق آن هستیم و البته باید اذعان کنم که تغییر آسانی نیست مبتنی بر پژوهش‌های گروه‌های مختلف موسسه است چراکه اکنون عمده تحقیقات گروه‌ها با یکدیگر سازگاری ندارند به این معنا که هرکسی در حیطه تخصصی خود جلو رفته و دیگر توجه نکرده است که گروه دیگر نیز در مورد آن موضوع منتهی در حیطه تخصصی خود کار کرده است. 

کاری که به دنبال تحقق آن هستیم این است که قبل از انتشار هر مطلبی از هر گروه جلسات گفت وگو برگزار شود؛ برای مثال گروه فلسفه اسلامی و فلسفه غرب با وجودی که دو گروه متفاوت هستند می توانند در مورد موضوع مشترک و مورد بحث هر دو عرصه قاب فلسفه تطبیقی وارد میدان پژوهش شوند. چراکه احساس کردم بعضا برخی گروه‌ها محصولات پژوهشی ارایه می‌کنند که متناسب با فضای موسسه نیست، بنابراین در دوره جدید تغییراتی از این دست نیز مورد توجه قرار گرفته است.
 

کد خبر 1737408

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha