پدر شهیدان خرسندیان به فرزندان شهیدش پیوست

همزمان با عید فطر، پدر شهیدان خرسندیان به فرزندان شهیدش پیوست.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از یاسوج، پدر شهیدان «الله کرم خرسندیان، الله کس خرسندیان و حجت الاسلام محمد خرسندیان» امروز به دلیل کهولت سن دار فانی را وداع گفت.  

 مراسم تشییع و خاکسپاری اطلاع رسانی می شود.

۱۰۰ سال قبل در روستای «چیتاب» که منطقه ای در ۳۵ کیلومتری یاسوج از توابع کهکیلویه و بویراحد است، به دنیا آمد.

پدرش علی نام داشت. او بزرگ طایفه بودو از همین رو «ملا علی بگ» صدایش می زدند.

در استان کهکیلویه و بویراحمد مردان بزرگ هر طایفه را با پسوند بگ فرامی خوانند.
امرالله درباره پدرش می گوید: «کشاورزی گندم می کند. در آمد بخور و نمیری داشت، اما چون قاری قرآن بود و رفتارش منطقی، نزد اهالی چیتاب محترم بود. با او مشورت می کردند. مادرم «عجب» هم زن محترمی بود، بسیار عبادت می کرد و موقع نماز و دعا، دعا را می بوسید و می گذاشت کنار. وقتی می خواستیم غذا بخوریم، هر چه مادر را صدا می زدیم، بی فایده بود. باید صبر می کردیم تا نمازش تمام شود و با آرامش بیاید و بنشیند سر سفره.»

امرالله فرزند هم خانواده است. او خیلی زود یتیم شد و مادر با همه ی توانی که داشت، سرپرستی او و بقیه فرزندان را به عهده گرفت. کشاورزی می کرد و در این کار از پسرانش کمک می گرفت. وقتی برادر بزرگ تر امرلله، فوت کرد او سرپرستی دختر برادر را به عهده گرفت.

و با «نازلی» همسر برادر مرحومش ازدواج کرد که او نیز خصوصیاتی مشابه مادر داشت. بسیار اهل نماز و عبادت بود. امرالله که هم در زمان حیات پدر و هم پس از آن، طعم محرومیت را چشیده بود و می دانست خان های ظالم با خوردن مال کشاورزان، ظلم بسیاری در حق آنان می کنند، شروع به مبارزه کرد و پس از درگیری با خان های روستا، ناچار شد مهاجرت کند و در کنار «پل پریم» در سیاه چادر اقامت داشته باشد.

فرزند اولش «الله کرم» در سیاه چادر به دنیا آمد و با تربیت مردی مبارز و زنی مومن رشد کرد. او بعدها بنیانگذار سپاه یاسوج شد و عضو رسمی سپاه پاسداران. او پسر داشت و هنوز پسر سومش پا به عرصه ی خاک نگذاشته بود که در سال ۱۳۶۰ در فیاضیه آبادان به شهادت رسید.

امرالله در این باره می گوید: «همسرم در مراسم تشییع جنازه شهید پایدار خبر تولد فرزند سوم الله کرم را اعلام کرد.

عبدالله میثمی در حال سخنرانی بود که این خبر را شنید و همسرم همان زمان اعلام کرد که اسم نوه مان را عبدالله می گذاریم.» فرزند شهید الله کرم درباره فرهنگ دینی خانواده می گوید: «ما غذا را توی یک سینی می ریختیم و با هم غذا می خوردیم، مادر بزرگ آن قدر نماز و عبادتش را طول می داد که حوصله مان سر می رفت و هر چه او را صدا می زدیم، فایده نداشت. همین اخلاق او در خانواده به همه منتقل شده است.»

فرزند دوم امرالله، «الله کس» بود که از کودکی قلبی رئوف داشت. وقتی دوره دبیرستان رامی گذراند، در یاسوج اتاقی اجاره کرده بود و همان جا به مدرسه می رفت. با همان وضعی که داشت، از فقرا و آواره ها نگهداری می کرد و غذا و جا به آن ها می داد. او بعدها عضو رسمی سپاه شد و به جبهه رفت و در عملیات رمضان (۵/۵/۶۱) با سمت فرمانده گردان به شهادت رسید.

«محمد» سومین پسر خانواده بود که همیشه آرزو داشت که متخصص قلب و عروق شود»، اما پس از شهادت دو برادرش و به تشویق عبدالله میثمی به حوزه علمیه رفت و پس از آن عازم جبهه شد.

او در کربلای چهار به شهادت رسید. امرالله درباره فرزندانش می گوید: «جو خانواده طوری بود که بچه ها برای حمایت و ایثار، از جان مایه می گذاشتند. سه پسر دیگرم هم مدام در جبهه حضور داشتند. دو پسرم در حال حاضر جانباز هستند. این اواخر همسرم سکته کرد. نمی توانست حرف بزند، اما موقع اذان ذکر می گفت و اشک می ریخت.»

برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت

کد خبر 1758427

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha