مقاومت مردم فلسطین تصویری موفق از الهیات مقاومت است

حجت الاسلام والمسلمین پورامینی با اشاره به جنایات اخیر رژیم غاصب اسرائیل گفت: مقاومت مردم فلسطین تصویری موفق از الهیات مقاومت است.

به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، در حوادث اخیر غزه و در گستره عام تر در جهان اسلام، مقاومت اسلامی یک پدیده موفق و الگوی رهایی بخش نتیجه بخش تلقی می شود؛ موضوع بحث و گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین «محمد باقر پورامینی» عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را با این محور آغاز کنیم که آیا می توان یک تحلیل دینی از آن داشت؟

حوادث و تحولات اخیر در غزه و ایستادگی و مقاومت شگفت آمیز مردم مسلمان فلسطین در برابر رژیم اشغالگر اسرائیل پدیده ای مهم و تحسین برانگیز بود و این حرکت را می توان حرکتی مبارک در امتداد استقامت و ایستادگی انبیاء و اوصیاءالهی بر شمرد.  

قرآن کریم در آیه ۱۴۶ سوره آلعمران تاکید دارد چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند! آنها هیچ‌گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان می‌رسید، سست و ناتوان نشدندو تن به تسلیم ندادند و خداوند استقامت‌کنندگان را دوست دارد.

از این رو مقاومت و پایبندی بر ادامه دادن راه مستقیم نقطه مقابل سستی، احساس ضعف  و تغییر جهت گیری است و در این حماسه بزرگ که طوفان الاقصی نامیده شد نمونه ای از مقاومت مردان باورمند به سنن الهی به تصویر کشیده شد و امید است وعده الهی در یاری و نصرت نیز محقق شود.

از سویی این تحول را از منظر الهیات مقاومت می توان نگریست یعنی تحولات و ایستادگی جمعی با صلابت و سرشار از انگیزهای الهی از منظر کلام اسلامی قابل بررسی و تحلیل است . زیرا مقاومت مردم فلسطین تصویری از الهیات مقاومت است

چه تفسیری از الهیات مقاومت وجود دارد؟

این بحث از منظر کلام اسلامی مدنظر است و لذا باید به تفاوت میان الاهیات و کلام متفطن بود . دانش الاهیات (theology) پیشتر یک معنای خاصی داشت که صرفا به الهیات مسیحیت تاویل می رفت و در معنای عام تری به معنای گفتار و نظر درباره‏ خدا و در یک معنای دیگر علم به امور الاهی است و دربرگیرنده همه‏ معارف نظری و عملی است و همه حوزه های مطالعات دینی را پوشش داده و یک نام جمعی برای کلیه تحقیقات فلسفی، عرفانی، عقلی، نقلی، اجتماعی، تجربی، هنجاری، توصیفی مربوط به دین است . در حالی که «دانش کلام» علمی است که درباره‏ عقاید دینی و اسلامی بحث می‏کند . از این رو وقتی از الهیات یاد می شود باید به نسبت آن با کلام اسلامی توجه داشت و بر محدوده خاص آن تمرکز کرد. امروزه واژه الهیات دیگر منحصر به دین مسیحیت به کار نمی رود و به گونه ای عام برای همه ادیان به کار برده می شود.

در کلام اسلامی افزون بر تبیین و دفاع استدلالی از عقائد و باورها مبدء و معاد، نسبت به مباحث جدید کلامی نیز بی نظر نیست و در هر دوره ای شاهد ورود دقیق و بهنگام متکلمان هستیم و امروزه آنچه کلام جدید یا الهیات مدرن خوانده میشود اگرچه به لحاظ نظام معرفتی از کلام و الهیات سنتی متمایز است، از حیث هویت معرفتی همان کلام و الهیات است و از این منظر می توان از الهیات مقاومت یاد کرد.

بهرحال هویت دین، جز پیام الهی به بشر و لبیک انسان به آن نیست و  وحی الهی بندگان را به ایستادگی در حق دعوت می کند و نصر و پیروزی را یک سنت تخلف ناپذیر می شمارد، از این رو الهیات دانشی است که با بهره مندی از یافته های علوم مختلف عقلانی ، انسانی و اجتماعی  برای  تبیین عقلانی و توجیه و دفاع از آموزه ها و مفاهیم دینی و حتی پاسخ به انتقادهای فرا رو اقدام می کند. الهیات مقاومت را در این دستگاه می توان تحلیل کرد.

پایه ها و مبانی الهیات مقاومت چیست ؟

اشاره شد که مقاومت به نوعی تاکید و پایبندی  بر ادامه دادن راه مستقیم و ایستادن در بر هر نوعی سلطه جویی جریان باطل است و این استقامت نقطه مقابل سستی، احساس ضعف  و تغییر جهت گیری است.

مقاومت به مثابه حق، واکنشی در برابر ظلم و ستم پیشگی جبهه باطل است و اگر مقاومت را یک کنش و اقدام و فعالیت بدانیم و چون از سوی اهل ایمان صورت می گیرد و یک فعالتی در درون یک جامعه دینی است  الهیات مقاومت را می توان موضع الهیاتی و دینی در تبیین  مقاومت و دفاع عقلانی از آن دانست.

قرآن کریم بر ایستادگی و مقاومت تاکید داشته و در آیات مختلف بر بیان روش آن پای می فشرد . قرآن پس از ذکر سرگذشت پیامبران واقوام پیشین و رمز موفقیت و پیروزی آنها و پس از دلداری و تقویت اراده پیامبر (ص)، ایشان را به استقامت در دین توحید و التزام به راه عبودیت بدون هیچ تزلزل و سستی دعوت می کند و می فرماید : فَاسْتَقِمْ کَما اُمِرْتَ و من تاب معک.

این دستور تنها مربوط به رسول گرامی اسلام نیست و می فرماید  هم تو باید استقامت کنی «و همچنین کسانی که با تو به سوی خدا آمده اند» باید استقامت کنند. علامه‌ طباطبائی معتقد است که لحن این آیه، لحن تشدد است و هیچ نشانه‌ رحمت در این آیه نیست.؛ یعنی خداوند این خواست را حتمی تلقی کرده و از همه اهل ایمان مقاومت و ایستادگی را مطالبه نموئه است.

امروزه در ادبیات الاهیات معاصر از الهیات رهایی بخش یاد می کنند، نسبت الهیات مقاومت با این نوع از الهیات چیست؟

الهیات مقاومت بر آموزه های دینی استوار بوده و در تمامی لایه های امتداد اجتماعی آن بر توحید و ایمان به خدا و باور به نصرت الهی تکیه دارد لیکن الهیات رهایی بر محور آموزه های مارکسیستی استوار است و تاثیر پذیری از این ایدلوژی در نوع تفسیر از ایمان و خدا کاملا آشکار است.

الهیات رهایی بخش در یک دستگاه طبقاتی معنا می شود؛ الهیاتی عامه پسند و معطوف به توده جامعه ای است که همواره در معرض تحقیر و ستم قرار داشته اند و تلاش می کنند چاره ای برای فقر، ستم دیدگی و بی خانمانی بیابند و دردهای جاری زندگی خویش را درمان کنند و راهی برای رهایی بیابند و از این رو تن جریانات الهیات رهابی بخش بخصوص در آمریکای لاتین تن به تفسیرهای انسان گرایانه مارکسیسم و اندیشه های چپ لنینیستی یا مائوئیستی داداه اند هر چند نمایندگانی در اروپا و آفریقا و آسیا دارند و آن را اتحادی نامقدس میان مسیحیت و مارکسیسم دانسته‌اند.

الهیات مقاومت در ادبیات کدامیک از متکلمان معاصر مطرح بوده و به دقت بدان ورود داشته اند؟

رهبر معظم انقلاب یک متکلم تراز اسلامی است و در میان متکلمان شیعی و حتی اسلامی ، تنها فردی هستند  که هم به عنوان نظریه پرداز و هم در میدان و صحنه بدان اهتمام داشته اند . 

ایشان از سویی به مردم توصیه می کنند «راهی را که شناختید، با دقت پیش بروید، قدمها را محکم و استوار بردارید و استقامت به‌خرج بدهید. اگر استقامت به‌خرج دادیم، آن وقت به اهداف عالی اسلامی خواهیم رسید.» (۲۷ / ۷ / ۹۰) و از سویی در قامت ولی امر مسلمین امت اسلامی را مورد خطاب قرار می دهند و می فرمایند: «بعضی نگاه می کنند به صحنه، قدرت آمریکا را نگاه می کنند... به نظرشان می‌آید که برگرداندن فلسطین به فلسطینی‌ها یک امر ناممکنی است. من می گویم نه، این امر ناممکن، ممکن خواهد شد؛ به شرط ایستادگی و استقامت.»( ۸ / ۱۲ / ۸۸)

نقطه محوری و راهبردی ایشان در زمینه استقامت این نکته است که «ما در زمینه‌ اهداف، می‌گوییم استقامت؛ باید جای "هدف" را با "روش" اشتباه نکنیم. استقامت در روش‌ها لازم نیست، استقامت در اهداف لازم است. در کار روش‌ها آزمون و خطا جاری است. البته باید از تجربه‌ها استفاده کنیم که آزمون ما آزمون موفقی باشد و نخواهیم که دائم تجربه کنیم و پشت‌سر هم اشتباه؛ اما در زمینه‌ اهداف، بایستی قرص و محکم بایستیم و یک قدم پایین نیاییم.»( ۳۱ / ۶ / ۸۳ )

معظم له نتیجه‌ استقامت را «هدایت و کمک الهی» بر می شمارند و ضمن تاکید بر ایمان بر وعده الهی در نصرت مومنان اهل مقاومت و پیروزی های پی در پی، در تفسیر این فراز از آیه «ثمّ استقاموا» می فرماید : «پایداری و استقامت موجب می شود "تتنزّل علیهم الملائکة"، والّا با یک لحظه و یک برهه خوب بودن، فرشتگان خدا بر انسان نازل نمی شوند، نور هدایت و دست کمک الهی به سوی انسان دراز نمی شود و انسان به مرتبه عباد صالحین نمی رسد. باید این را ادامه داد و در این راه باقی ماند.»(۱۷ / ۷ / ۸۱).

در نگاه رهبر انقلاب این قرن، معنویت و عقلانیت و عدالت است و اسلام هر سه را به ملت ها هدیه می دهد و از این رو ضروت دارد الهیات مقاومت را بر محور اندیشه کلامی ایشان تحلیل و ارائه نمود و آن را به عنوان یک نسخه شفابخش الهی برای رهایی امت اسلام و سایر رهایی جویان جهان تبیین نمود.

حوزه و گستره مقاومت کجاست؛ آیا منحصر در جنگ و برابری های فیزیکی است و یا گستره وسیع تری دارد ؟

در پاسخ به این پرسش به جنبه دفاعی کلام اسلامی باید تمرکز کرد ؛ آنکه برای باور و ارزش های دینی مردم و جامعه افزون بر نگاه رفعی،  نگاه دفعی نیز متصور است و همچنان که بدن یک سیستم مقاومت و ایمنی دارد تا در برابر ویروس مقاومت  کند، باوری های دینی مومنان و جامعه دینی نیازمند یک سیستم مقاومت است. مخصوصا در دوره معاصر که جنگ شناختی به عنوان یک خطرجدی مرزها را شکسته و مرزی برای خلوت و آشکار نمی شناسد و به راحتی و سهولت در لایه های ذهن رسوخ می کند و می تواند به راحتی اذهان و افکار امتی را سست کرده و آنان را  بی اراده کند و زمینه تسلیم و فروپاشی آن را فراهم سازد.

در پرتو الهیات مقاومت باید برای مقاوم سازی اندیشید در این راه نیارمند به تبیین دقیق وحیانی و عقلانی معارف و آموزهای دینی هستیم، و این تبیین ضرورت دارد منحصر به نخبگان نباشد و مورد استفاده همگان قرار گیرد. همچنین به دفاع همه جانبه، هم افزا و علمی بپردازیم و از موضع دفاعی بیرون آمده و با گفتمان سازی جریان باطل را به چالش بیاندازیم؛ امیرمومنان (ع) می فرماید «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا یَدْفَعُهُ إِلَّا الشّر؛ سنگ را از جائی که آمده، به همان جا برگردانید، زیرا بدی را جز بدی از بین نمی برد». سنگ کنایه از بدی است. و بازگرداندن سنگ کنایه از مقابله با بدی، به مانند آن است.  با درنگ در این روایت هر چه را که جز به وسیله بدی قابل دفع و قطع نباشد ، باید بدان وسیله آن را قطع کرد. انسان مقاوم ستم پذیر نیست و سنگ ستم را از هر جا که آمد بر می گرداند , ستم پذیر نباشید , زیرا شر را با شر باید پاسخ داد.

کد خبر 1730013

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha