فرهنگی که فلسفه بخواند از تصلب و جزم‌اندیشی دور است

«میثم قهوه‌چیان» دبیر مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه، در یادداشتی با اشاره به اینکه فلسفیدن به معنای آزادی اندیشه است، در ادامه نوشت: فرهنگی که فلسفه بخواند از تصلب و جزم‌اندیشی دور است.

به گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: «میثم قهوه‌چیان» دبیر مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه در یادداشتی به مناسبت روز جهانی فلسفه نوشت: بسیاری در کشور ما فلسفه را توأم با مرغ و تخم مرغ می‌دانند. نظر مساعدی نسبت به مباحث فلسفی در کشور ما وجود ندارد. البته می‌توان در خصوص فلسفه در کشور ما تدقیق به عمل آورد که اساسا، وقتی می‌گوییم «فلسفه در کشور ما» مرادمان چیست اما مسامحتا، مباحث فلسفی، دقیقا جایی به جد گرفته نشده و با تمسخرات همراه می‌شود که جدی است و آن جایی است که دارد باور راسخ و مهمی را به چالش می‌کشد. از این رو فلسفه اتفاقا و از قضا و به خصوص در کشور ما درست جایی ایستاده که باید بایستد.

باز روی این باید تأکید کرد که فلسفه وقتی از آکادمی، کتابخانه و یا اذهان شگرف فیلسوفانه بیرون می‌آید، چیزی دوست‌نداشتنی می‌شود. یادآوری جریان کوزه و آقا مصطفی خمینی تنها مثالی کوچک است که حتی فلسفه، آن هم از جنس ملاصدرایی و اسلامی‌اش، در درونی‌ترین مراجع علم‌آموزی دینی، ناخواستنی است. همین رویکرد در بخش سکولار و غیردینی هم جریان دارد. پرسش از باورهایی که علی‌الظاهر علم یقینی به ما می‌دهد، روحیه علم‌پرست بسیاری از ما ایرانیان را که هنوز در چاه پوزیتیویسم قرار گرفته‌ایم، دچار تشویش می‌کند.

همیشه ما وقتی می‌گوییم فلسفه، پشت بندش تاریخ فلسفه می‌آید و تاریخ فلسفه یعنی، فلسفه اساسا در تاریخ فلسفه تجلی یافته و چیزی است که با تکثر فیلسوفان و فلسفه‌ها همزاد است و عرصه یقین و قطع نیست. هر چند برخی از تعابیر به خصوص در فلسفه اسلامی چنین بنمایاند که انگار چیزی هست که آن فلسفه است و همه حقیقت را در بر دارد و بقیه فلسفه‌ها در راه اباطیل اما اتفاقا فلسفه مصداق مشخصی ندارد.

کنار هم آمدن فیلسوفانی که هم را نقض کرده‌اند زیر چتر فلسفه، می‌تواند این تفسیر را برآورد که از قضا فلسفه چتری برای فلسفیدن است و فلسفیدن یعنی آزادی اندیشه و یعنی نقض هر آن چیزی که به نام حقیقت خورانده می‌شود و نظام آموزش و پرورش، نظام‌ حقوق بشر و هر نظام دیگری تمام تلاشش را می‌کند که به خورد همه بدهد. فلسفه هر چند دوست‌داشتن حقیقت است، دانستن آن نیست و این خود یعنی هر فیلسوفی با نفی و نقد می‌فلسفد و این یعنی وقتی با کسی که رویکرد فلسفی دارد مواجهید انتظار نداشته باشید احکام یقینی علمی یا دینی را بپذیرد. به بیانی دیگر کسانی از فلسفه خوششان نمی‌آید دقیقا کسانی هستند که معتقدند که حقیقت چیزی روشن است و فلسفه  خدشه‌ای قوی بر چنین باوری.

چنین چیزی که فلسفه است، راه نفی است و راه نفی، بی تضمینِ ساختن، راه آزادی. از قضا آزادی با نپذیرفتن می‌زاید و الا اگر قرار بود که با ساختن همه چیز تمام شود نباید دیگر چیزی ساخته می‌شد و این نفی، تردید و شک و پرسش است که زمینه ساختن را فراهم ساخته است. برخی وقتی، با انتقاد مواجه می‌شوند، سراسیمه به دنبال آنند که منتقد بگوید اگر حرف‌شان نادرست پس حرف راست چیست؟ چنین رویکردی دقیقا همان چیزی است که مقابل رویکرد فلسفی ایستاده و از فلسفه بر می‌آشوبد زیرا فلسفه دم خروس اباطیل زمانه را می‌نمایاند و اباطیل دقیقا این را قبول می‌کنند و با توجه به اینکه به غیر از خودشان هم باطل است می‌گویند اگر این ناحقیقت باشد، که اذعان دارند، پس حقیقت چیست که گمان می‌برند حقیقت بسیار شسته و رفته در جایی وجود دارد.

از این رو بزرگداشت فلسفه و یا روزی برای بزرگداشت فلسفه را باید گرامی داشت زیرا، فلسفه از قضا که بسیار وسیع است و بسیار هم دشوار، راهی است به رهایی و از قضا چنین روزی در ایران باید عید اعلام شود و همگان تلاش کنند چیزی بخوانند و یا بحثی بکنند که راهی را بگشاید به نفی، تردید و یا انتقاد از حقایق بی‌پشت و پایه‌ای که دارند. هر چند هر نفیی و شکی فلسفی نیست اما فلسفه حاوی شک‌ها و تردیدهایی فربه است که عالم سوز است. فرهنگی که فلسفه بخواند و مردمانی که به آن علاقه داشته باشند، مجبورند تا همواره راه را برای نگاه‌های جدی تازه باز بگذارند و از جزم و تصلب، چه محصول بنگاه‌های اطلاع‌رسانی و القائات هنری بازار باشد و چه محصول منابر سنتی حقیقت، اجتناب کنند.

کد خبر 1734207

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha