«هزار جان گرامی» روایتی از بدرقه شهید سلیمانی

کتاب «هزار جان گرامی» که انتشارات سوره مهر آن را به چاپ رسانده روایتی از روز بدرقه پیکر شهید سلیمانی را برای مخاطب روایت می‌کند.

به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از سازمان تبلیغات اسلامی، کتاب «هزار جان گرامی» کوششی از ساجده ابراهیمی و نشر سوره مهر، روایت‌نامه‌ای درباره یک قهرمان شهید است که قدری با دیگر کتاب‌های مرتبط با این شهید متفاوت است. این کتاب به روایت روز تشییع پیکر شهید سلیمانی و حال و هوای مردمی که برای بدرقه او حضور یافته بودند، می‌پردازد. در این کتاب نه فقط از شهیدی که نام بزرگی داشت، که از میراث و برکت او صحبت می‌کنند.

در «هزار جان گرامی» راویان کتاب، از محمد عربی و مریم رحیمی‌پور گرفته تا فائضه غفار حدادی و عطیه کشتکاران، از حاج قاسم و شهادتش صحبت می‌کنند.

متن کتاب در دو بخش تنظیم شده است و روایت‌ها براساس نگاه و زاویه دیدِ راوی، به دو دسته «مشتاقی» و «مهجوری» از هم تفکیک شده‌اند. «مشتاقی» روایتی از تلاطم درونی نویسنده‌ها و «مهجوری» نیز بیانی از تلاطم دنیای اطراف نویسنده‌هاست.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«من در میانه جمعیتِ پریشانِ صبحِ دوشنبه، در نگاه‌های شلوارپلنگی‌ها، پیِ نشانی از اعجاز بودم و به چشم خودم دیدم معجزه مُجمل است. معجزه به کلمه درنمی‌آید. معجزه دهان می‌دوزد. معجزه پریشان می‌کند و زنده. سِر که برملا نمی‌شود، سِر را فقط باید تماشا کرد و با جان درآمیخت! شاید همه آن جمعیت، تماشاگرِ راز بودند. نمی‌دانم… فقط می‌دانم آن جمعیت پیِ بویِ یک نام روان بودند؛ آن بویِ مُجمل که از سمتی غریب به مشام می‌رسید. از آن روز، مدام به خودم می‌گویم: ما که نمی‌دانستیم، ولی گویا او خوب می‌دانست! خوب می‌دانست اجمال که به تفصیل درنمی‌آید! همین است که گفت روی سنگش بنویسند: سرباز قاسم سلیمانی! من چگونه این اجمال را به تفصیل بکشم؟!»

کد خبر 1743438

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha