چطور یک فرمانده صیاد دل‌ها شد؟!

شهید سردار سپهبد صیاد شیرازی از فرماندهان نمونه و ممتاز نظامی است که در مقام یک فرمانده همواره به گفته دشمنان نقشه های آنها را بر باد می داد و دست منافقان را با نبوغ و طراحی خود در عملیات های مختلف از کشور کوتاه کرده بود.

خبرگزاری شبستان، گروه سیاسی: یکی از حربه های دشمنان به خصوی منافقان در میدان نبرد با جمهوری اسلامی ترور شخصیت ها و فرماندهان موثر نظامی و حتی مردم عادی است تا از این راه عقب ماندگی خود در مقابله و میدان نبرد را جبران کند یکی از این فرماندهان موثر و موفق در ۸ سال دفاع مقدس و کوتاه کردن دست منافقان از ایران اسلامی شهید سردار سپهبد صیاد شیرازی است که در ۲۱ فروردین سال ۱۳۷۸ به دست منافقان کوردل در مقابل منزلش به شهادت رسید در همین رابطه گفتگویی با امیر سرتیپ غلامحسین دربندی، فرمانده پیشکسوت دفاع مقدس و عضو هیأت معارف دانشگاه جنگ شهید صیاد شیرازی انجام داده ایم.

در مورد خصوصیات اخلاقی شهید سپهبد صیاد شیرازی به عنوان یک فرمانده نظامی توضیح بفرمایید.

اگر قرار باشد تمام زندگی این شهید بزرگوار را در چند جمله خلاصه کنیم باید به اخلاص، تقوا، ولایت مداری و نماز اول وقت اشاره کنیم. درباره خصوصیات نظامی شهید صیاد شیرازی نیز باید بگوییم وی فردی با نبوغ نظامی، دارای توانمندی بسیار زیاد در زمینه های فرماندهی نیروها و دارای قدرت طراحی و سازماندهی لشکرها و همچنین قدرت فرماندهی عملیات های بزرگی مثل طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس است. بارزترین خصوصیت اخلاقی وی اخلاص بود البته منظور ما از اخلاص در این شهید بزرگوار آنچه ما بنا بر عادت بر زبان می رانیم، نیست. همه وجود ایشان نشان دهنده اخلاص و تقوا بود و آن را در همه جا به معرض نمایش می گذاشت. این فرمانده نظامی در حوزه نظامی فردی باسواد و معلومات بالای نظامی بود که دوره های مختلفی را در کشورهای مختلف از جمله آمریکا طی کرده بود و رسته اصلی ایشان نیز توپخانه بود.

چطور یک فرمانده صیاد دل‌ها شد؟!

شهید صیاد شیرازی در عملیات مرصاد و مقابله با منافقین چه نقش راهبردی و اثرگذاری را ایفا کردند؟

شهید صیاد شیرازی قبل از آغاز دفاع مقدس در مناطق عملیاتی کردستان، غرب و شمال غرب کشور با منافقین، کموله، دموکرات و همه گروهک های تکفیری آن زمان مبارزه کرده و توانسته بود تمام شهرها را با یک فرماندهی بسیار خوب به کمک سایر رزمندگان از دست ضد انقلاب رها سازد. از جمله این شهرها می توان به سردشت، پیرانشهر، مهاباد، مریوان، سقز، بانه و حتی سنندج را از چنگال ضد انقلاب آزاد کرد چرا که ضدانقلاب این شهرها را تصرف کرده و بر جان و مال مردم مسلط شده بودند؛ شهید صیاد با چنین تجربه ای وارد دفاع مقدس شدند.

شهید سپهبد صیاد شیرازی موفقیت رمز موفقیت در زندگی را در چه چیزی می دانست؟

روزی در یک محفل دانشجویی از شهید صیاد سوالی پرسیده شد که با توجه به اینکه شما در تمام امور زندگی انسان موفقی بودی، رمز موفقیت شما چه بود؟ این شهید بزرگوار پاسخی خوب، عملی و کاربردی به این سوال داد که برای تمام کسانی که به دنبال موفقیت در زندگی هستند، راهگشا است. وی گفت: «هر موفقیتی که در زندگی به دست آوردم از برکت نماز اول وقت بود.» این شهید بزرگوار تاکید بسیار زیادی به خواندن نماز اول وقت آن هم به جماعت داشت. شاید در ظاهر این مسئله امری ساده و معمولی باشد اما برای فردی چون شهید صیاد شیرازی که مرتب در حال ماموریت بود و همواره یا با ماشین، قطار، هلی کوپتر و در مسیر بود و یا در جلسات مهم نظامی حضور داشت، خواندن همیشگی نماز اول وقت کار ساده ای نبود اما وی تمرین و برنامه ریزی در این خصوص کرده بود و وقتی برنامه یک مراسم، عملیات، جلسه و همایش را می نوشت ابتدا ساعت های شرعی را در شهر مذکور می گرفت و با توجه به ساعات شرعی برنامه جلسات خود را تنظیم می کرد.

از خاطرات به یادماندنی از شهید سپهبد صیاد شیرازی برایمان بفرمایید.

 روزی دانشجویان دانشگاه افسری ارتش را با یک قطار دربست به منطقه عملیاتی می بردیم تا شهید صیاد شیرازی برای آنها درباره عملیات های دفاع مقدس سخنرانی کند. وی به بنده گفت: «با رییس قطار صحبت کن به گونه ای زمان خود را تنظیم کند که زمان اذان به یک ایستگاه رسیده باشیم تا در آنجا نمازمان را بخوانیم»، تعداد زیادی از روحانیون را نیز با خود آورده بود که هرگاه خواستیم نماز بخوانیم چند نماز جماعت برگزار کنیم زیرا ایشان به هر دو رکن اول وقت خواندن و به جماعت خواندن نماز تاکید داشت، بنابراین همواره در ماموریت ها سعی می کرد چند تن از روحانیون را نیز با خود همراه سازد. من پیغام ایشان را به رئیس قطار رساندم، رییس قطار در جواب من گفت: «قطار همانند اتوبوس نیست که دم هر مرکز رفاهی نگه دارد، ما نمی توانیم اینقدر دقیق تنظیم کنیم چرا که قطار برخی توقف های غیر اختیاری نیز دارد». من صحبت های رییس قطار را به شهید صیاد شیرازی انتقال دادم. شهید صیاد شیرازی گفت: «بسیار خب، به ارشد یگان ها و دانشجویان اعلام کن تا وضو بگیرند و آماده باشند تا هر وقت زمان اذان شد به رییس قطار بگوییم همان جا نگه دارد تا ما به سرعت نماز خود را بخوانیم و بلافاصله سوار می شویم». من به رییس قطار گفتم:" «اگر نمی توانی تنظیم کنی حتی اگر وسط بیابون به زمان اذان رسیدیم نگه دارند تا ما نماز خود را بخوانیم». رییس قطار گفت: «من نمی توانم وسط بیابون نگه دارم» و با توجه به اینکه متوجه اهمیت مسئله شد تماس های مختلفی را برقرار کرد. نزدیکی یکی از ایستگاه ها شدیم و من به شهید صیاد گفتم که نزدیک ایستگاه می شویم که در همان لحظه بود که اذان گفته شد.

وی از اینکه زمان اذان هنوز به ایستگاه نرسیده ایم، بسیار برافروخته شدند. به شهید صیاد شیرازی گفتم: «پنج دقیقه دیگر می رسیم» و وی گفت: «پنج دقیقه از فضیلت اول وقت نماز باز می مانیم». من برای کم کردن ناراحتی این شهید بزرگوار گفتم: اگر اجازه بدهید در سیستم پیج قطار همه دانشجویان در راهروی قطار اذان بگویند تا برسیم و وی از این مسئله استقبال کرد و به عنوان نفر اول دست خود را بر روی گوش گذاشت و شروع به اقامه اذان کرد. اذان که تمام شد به ایستگاه رسیدیم و نماز خود را خواندیم. این مسئله نشان دهنده این بود که نماز اهمیت بسیار زیادی برای شهید صیاد شیرازی داشت.

چطور یک فرمانده صیاد دل‌ها شد؟!

در مناطق عملیاتی هم ایشان به امر نماز بسیار حساس بود و همواره وقت خود را به گونه ای تنظیم می کرد تا به نماز اول وقت لطمه ای نخورد. در خصوص کیفیت نماز خواندن این شهید بزرگوار نیز باید بگوییم هرگاه روحانی در منطقه حضور نداشت ایشان خودش جلو می رفت و بقیه به ایشان اقتدا می کردند. در یکی از روزهایی که ایشان به عنوان امام جماعت ایستاده بود وقتی الله اکبر را گفت و بقیه قامت بستند، یک گلوله خمپاره ای آمد به گوشه سنگر خورد و تمام پلیت ها، الوارها و سنگ ها درون سنگر ریخت؛ تمام رزمندگان متفرق شدند تا ترکش به آنها برخورد نکند اما شهید صیاد شیرازی بدون توجه به آن اتفاق به نماز خود ادامه داد و در حالی که همه نگران وی بودند، مشاهده کردند که این شهید والامقام در حال قنوت خواندن بود. پس از اتمام نماز به وی گفتم چرا فرار نکردید و پناه نگرفتید، شهید صیاد به من گفت: بهترین حالت چیست؟، گفتم: حالت نماز و وی گفت: اگر در این بهترین حالت شهادت نصیب من شود که فوز عظیمی برای من خواهد بود چرا که مولای متقیان علی (ع) نیز در هنگام خواندن نماز به شهادت رسیدند. شاید بتوان به جرات گفت تمام فکر و ذکر ایشان در آن هنگام نماز بود و حتی شاید صدای انفجار را هم نشنیده بود.

سپهبد صیاد شیرازی در جایگاه یک فرمانده نظامی چه خصوصیات رفتاری منحصربفردی داشتند؟

درباره خصوصیات نظامی باید بگویم که وی هنگام طراحی عملیات ها بسیار بادقت عمل و با طراحی و ریزبینی سعی می کرد عملیات ها را به گونه ای طراحی کند که حتی شهرهای دشمن کمتر آسیب ببینند، در هنگام تعیین اهداف همواره تاکید داشت که این اهداف مردمی نباشد یعنی منازل، مزارع، مدارس، بیمارستان ها، درمانگاه ها مورد هدف قرار نگیرند. حال شما این را با رژیم صهیونیستی مقایسه کنید که در جنگ غزه و پیش از آن در جنگ لبنان، سوریه و .... مردم را قتل عام می کنند و به طور عمد بیمارستان ها را مورد هدف قرار می دهند، حتی یک سرباز صهیونیستی اعتراف می کند که من از کشتن بچه ها خوشحال می شوم و به دنبال کودکان می گشتم تا آنها را بکشم.

رعایت اخلاق و انسانیت در عملیات ها از خصوصیات شهید صیاد بود. یکی از فرماندهان می گفت از شهید صیاد سوال کردم که چرا دشمن هر شهر ما را که تصرف می کند به هیچ چیزی رحم نمی کند، دیوارها را ویران کند، خانه ها را نابود می کند، درخت ها را می بُرد، تیرهای برق را می خواباند، ریل راه آهن را از بین می بَرد اما هر جایی که ما وارد می شویم حتی یک سیم یا یک درخت قطع نمی شود. شهید صیاد در جواب آن فرمانده گفت: «دلیلش این است که اسلام فرهنگ تخریب و کشتن ندارد  و به جای آن فرهنگ سازندگی و فرهنگ انسان سازی دارد و ما با این نگاه وارد جنگ می شویم».

در خصوص نقش شهید سپهبد صیاد شیرازی در عقب راندن منافقین چه گفتنی هایی وجود دارد؟

شهید سپهبد صیاد شیرازی در اواخر جنگ مسئولیت ستادی داشت نه اجرایی و جانشین ستاد فرماندهی کل قوا بود اما آن قدر احساس مسئولیت می کرد که هر جا کشور، انقلاب و مردم را در خطر می دید بلافاصله پیش قدم می شد و اوایل انقلاب نیز در منطقه کردستان به صورت داوطلبانه به مبارزه با منافقین پرداخت.

وقتی وی در عملیات مرصاد جانشین ستاد کل بود، خبر آوردند که منافقین از مرزهای غربی کرند و گیلانغرب را تصرف کرده اند و به نزدیکی کرمانشاه رسیدند و اشغال کرمانشاه را نیز دور از دسترس نمی بینند. بلافاصله بعد از شنیدن این خبر ایشان بنا بر احساس مسئولیت عازم کرمانشاه شد و با توجه به نبوغ نظامی بالایی که داشت فرماندهان ارتش، سپاه، هوانیروز و نیروی هوایی را جمع و عملیات را طراحی کرد و در یک صبح تا ظهر تمام این منافقان را که حدود پنج هزار نفر بودند به هلاکت رساند.

چطور یک فرمانده صیاد دل‌ها شد؟!

وقتی وی نقشه استکبار را نقش بر آب کرد، این زخم بر دل آنان باقی می ماند و تا ۱۰ سال دنبال ایشان بودند تا وی را به شهادت برسانند و در سال ۷۸ پس از سال ها جمع آوری اطلاعات موفق به شهادت شهید صیاد شدند و روزی هم که موفق به انجام این کار شدند، اعلام کردند: «ما انتقام مرصاد را گرفتیم. دکتر الجنابی، وزیر فرهنگ رژیم صدام می گوید: روزی پسر صدام به صورت تلفنی با مسعود رجوی صحبت می کرد و به رجوی می گفت: پدرم می گوید شما دل ما را خنک کردید که این ترور را انجام دادید چون این افسر جوان ایرانی تمام نقشه های ما را بر باد داده بود.

بعد از شهادت ایشان جمعیت بسیار زیادی از سرتاسر کشور برای تشییع و عرض تسلیت آمدند ما همان شکوه حضور را بعدها در تشییع پیکر سپهبد حاج قاسم سلیمانی دیدیم. وقتی مقام معظم رهبری برای نخستین بار پای پیکر شهید صیاد آمدند، خم شدند و روی زمین بر پیکر ایشان بوسه دادند؛ پیکر علمداری که سال ها با اطاعت محض از ولایت در جبهه های جنگ حاضر می شد و در جملات بسیار زیادی فرمودند: حیف بود ایشان در بستر بمیرد. حضرت امام(ره) هم فرمودند: «شهید صیاد در تمام لحظه های خطر حضور داشتند.»

کد خبر 1758203

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha