اصول اخلاقی حاکم بر انتخاب و گزینشگری

بی انتخابی و عدم شرکت در انتخابات خود گونه ای انتخاب است.کسانی که به علل و دلایل موجه و غیر موجه در انتخابات شرکت نمی کنند در حقیقت انتخابشان این است که انتخاب را به دیگران تفویض می کنند و با زبان بی زبانی می گویند هر چه دیگران انتخاب کردند.

خبرگزاری شبستان؛ گروه دین و اندیشه: «عزیزالله مولوی»، عضو هیات علمی و معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه شهرکرد در یادداشتی اختصاصی به خبرگزاری شبستان در آستانه برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات مجلس و ششمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری به بررسی اصول اخلاقی حاکم بر انتخاب و گزینشگری پرداخت. مشروح این یادداشت را در ادامه می خوانید.

این روزها مقوله انتخاب‌گری نقل محافل و مجالس هر کوی و برزن است. قبل از اینکه بحث را آغاز کنم و اجمالاْ به اصول دهگانه ای که از نظر اینجانب بعنوان یک دانشجو در حوزه اخلاق حرفه ای  در انتخاب مدیران و قانونگزاران اشاره ای گذرا داشته باشم چند نکته مقدماتی را خدمت شما عرض کنم:

یکی اینکه طبق تئوری انتخاب این ما هستیم که انتخاب می کنیم بخش عمده دردها و گرفتاریها و یا کامیابیها و شادکامیها نتیجه مستقیم و غیر مستقیم انتخابهای خودمان است. انسان موجودی انتخابگر است و پیوسته در برابر راه های گوناگون قرار می گیرد و دست به انتخاب می زند. این انتخاب ها سرنوشت انسان را در چارچوب مشیت الهی و قوانین حاکم بر هستی و نظامات عالم رقم می زند خداوند ما آدمیان را موجودی انتخابگر آفریده در چند جا در قرآن کریم به این امتیاز انسان اشاره فرموده و تأکید کرده که سرنوشت آدمیان چیزی جز انتخابهای او نیست.بعنوان مثال در سوره انسان می فرماید:  إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً؛ «ما راه را بدو نمودیم؛ یا سپاسگزار خواهد بود و یا ناسپاسگزار». بنابر این  این باور حقیقت دارد که با انتخابهای گزیده تر و دقیق تر می توانیم مشکلات را کم کم حل کنیم. پس نکته اینکه با انتخاب بهتر می توان بوی بهبود از اوضاع جهان شنید و اصلاح شرایط در گرو انتخاب روشمند و هوشمندانه من و شماست و بس. مولانا یکجائی در مثنوی در این مورد می فرماید: از تو رُسته‌ست اَر نکوی‌ست اَر بَدست.گر زخاری خسته ای خود کشته ای ...

دومین نکته اینکه بی انتخابی و عدم شرکت در انتخابات خود گونه ای انتخاب است.کسانی که به علل و دلایل موجه و غیر موجه در انتخابات شرکت نمی کنند در حقیقت انتخابشان این است که انتخاب را به دیگران تفویض می کنند و با زبان بی زبانی می گویند هر چه دیگران انتخاب کردند.

و اما برای استواری و استحکام انتخاب می باید اصول اخلاقی را مورد توجه قرار دهیم که جزء پیش شرطهای لازم هر انتخابی اند که اشاره ای به آنها خواهم داشت.

اول: اصل دغدغه مندی نسبت به اهمیت انتخابگری و جدی انگاری موضوع: منظور از این اصل این است که انتخاب یا عدم انتخاب یا سوء انتخاب ما آثار پیدا و نا پیدا سیاسی و اقتصادی و امنیتی و رفاهی در جامعه در نسل حاضر و غایب دارد. همانگونه که شرایط اجتماعی و اقتصادی و رفاهی و ... که الان داریم محصول انتخاب و انتخابهای قبلی ماست. قرار نیست دستی از غیب برون آید و کاری بکند. بلکه مدیران فهیم و متخصص و متعهد باید برای بهبود اوضاع چاره اندیشی کنند.پس باید به هوش باشیم که به قول مولانا : تا سخنهای کیان رد کرده‌ای..تا کیان را سرور خود کرده‌ای. جناب سعدی در بوستان می فرماید: خداترس را بر رعیت گمار

که معمار ملک است پرهیزگار

اصل دوم: مسئله مداری بجای قوم مداری : یکی از آسیبهای اخلاقی انتخابگری بی توجهی به مسله و یا نظام مساپل جامعه و سنجش توان و تخصص افراد برای حل این مساپل و انتخاب صرفاْ با معیار همشهری و هو قبیلگی و هم زبانی و هم محله ای و ... است. امروز مشکل اصلی جامعه ما تورمُ کاهش ارزش پول جمعیت و آسیبهای فرهنگی است باید بگردیم مرد این میدان را پیدا کنیم. و تخصصهای مرتبط با این حیطه ها را به ورطه های مدیریتی و قانونگذاری گسیل کنیم. این سوال که کسی را بفرستیم که برای من و خانواده ام کاری کند نگاهیی است که از نظر اخلاقی جای بسی تامل دارد.

اصل سوم اجتناب از خصم انگاری هواداران منتخب دیگر. طبق این اصل هواداران و انتخاب کنندکان نامزدی غیر از نامزد مورد نظر ما هم دارای حدااکثر احترام و منزلت هستند. و رفقا و برادران ما هستند می توان مذاکره جراتمندانه داشت ولی خشونت و تخریب و استهزاء و تحقیر و تهمت و ارعاب از رقیب و... ابدا جایگاهی در انتخابگری اخلاقی ندارد.

اصل چهارم اجتناب از انتخاب هیجان مدار. ذوق زدگی و انتخاب بر مبنای جو غالب و هیجانهای عمومی شکل گرفته ناشی از شگردهای تبلیغاتی و جنگ روانی و شهارهای تهییج کننده و  یا صرفاْ همرنگ جماعت شدن فاقد تایید اخلاقی است. با توجه به اهمیت و تبعات فراگیر  کوتاه مدت. میان مدت و بلند مدت انتخاب برنسلهای کنونی و بعدی ایجاب می کند که نهایت حساسیت و دقت را به خرج دهیم که افرادی را انتخاب کنیم که هم شرایط حرفه ای و تخصصی را داشته باشند هم دارای صلاحیتهای قابل توجه اخلاقی و دفادار به اخلاق و ارزشهای معنوی . واقعا شگفت آور است افرادی برای خرید یک جفت کفش یک هفته بررسی و تحقیق می کنند و ولی برای سپردن زمام سرنوشت جامعه تابع جو روانی و مغلوب احساسات زود گذر شویم.

اصل چهارم : اجتناب از حب و بغض در انتخابگری که عرض کردم حرفه گرایی و تخصص گرایی و تبار شناسی دقیق مساله باید مهمترین شاخص و معیار در انتخاب باشد.

اصل پنجم . تکلیف انگاری انتخاب و مسئول انگاری خویشتن در قبال انتخاب در پیشگاه خدا  وجدان  و اخلاق و خرد است. نظامی اسلامی بر مبنای توحید و یکتا پرستی با نثار جان هزاران شهید و هزینه های گزاف روانی و عاطفی و اقتصادی امروز با انتخاب ما در آستانه صعور و خدای ناکرده سقوط قرار می گرید پس باید برای انتخاب خود مسئولیت قبول کنیم و پاسخگو باشیم. به تعبیر مرحوم ابتهاج حالیا چشم جهانی نگران من و توست.

اصل ششم: امانت انگاری مناصب و صندلی های قانونگذاری کشور. پس به تعبیر قرآن باید امانات را به اهلش سپرد ما حق نداریم این امانت را بر مبنای هوس و دلبخواهی واگذار کنیم. خداوند در قرآن می فرماید: ان اللَّه یأمرکم ان تأدوا الامانات الی اهلها. خدا به شما امر می‌کند که امانتها را به صاحبانش باز دهید.

اصل هفتم انتخاب مبتنی بر شناخت اطلاعات: این اصل دقیقاً به این معناست که موفقیت در انتخاب در گرو شناخت جامع است و انتخاب هایی که بر اساس شناخت تفصیلی استوار نباشند فرجام نیکوئی ندارند. پس از الزامات اخلاقی انتخابگری تحصیل شناخت نسبت به مورد و متعلق انتخاب است.

اصل هشتم:اجتناب از حرص و طمع در انتخاب اینکه ما صرف نظر از شایستگی و صلاحیت صرفاً به این انگیزه فردی را انتخاب کنیم که او برای ما کار چاق کنی کند یا گره ای از کار فرو بسته ما بگشاید یا منصبی برای ما دست و پا کند و یا ما را از رانتی بهره مند کند . از مواضع انتخابهای غیر اخلاقی است.

اصل نهم: اصل انتخاب دانش بنیان از آنجا که امروزه مناصب و پستها هر کدام مربوط به یک دانش خاص است. وقتی در معرض انتخاب بر می آئیم باید ملاک تخصص را وجهه توجه قرار دهیم. مثلاً در انتخاب نماینده مجلس هر چقدر افرادی را که اشراف بیشتری به قوانین و نقصان و زیادتهای نظام حقوقی کشور در بخشهای مختلف اشراف بیشتری داشته باشند  در ریلگذاریهای اقتصادی و اداری کشور موفقترند.

اصل دهم : معرفی افراد صاحب صلاحیت به دیگران :ما بعنوان فرد آگاه پس از اشراف شناختی نسبت به فرد و افراد واجد شرایط اخلاقاً موظفیم به دیگران هم در باب اصل انتخاگری و مشارکت و هم در مورد مصادیق آگاهی بخشی کنیم و دلایل و مستندات خود را به اطرافیان در فضای مجازی و غیر مجازی تبلیغ کنیم.  ان شاء الله که همه ما و شما در تمامی انتخابهای زندگیمون کامروا و پیروز باشیم.

کد خبر 1752162

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha